وضعیت زبان فارسی در آذربایجان

تعداد بازدید:۲۶۷

معرفی کشور آذربایجان:
جمهوری آذربایجان، بزرگترین کشور قفقاز و در شرق اروپا و در کنار دریای کاسپین (دریای مازندران) است. پایتخت آن باکو است. کشورهای ایران در جنوب، ارمنستان و ترکیه در غرب، گرجستان در شمال غربی و روسیه در شمال آذربایجان قرار دارند. همچنین این کشور دارای مرز آبی با کشورهای ترکمنستان و قزاقستان در کنارۀ دریای مازندران است. بر اساس آخرین اطلاعات، جمعیت جمهوری آذربایجان حدوداً 10 میلیون و 150 هزار نفر می باشد که 8/52 درصد آن در شهرها و 2/47 درصد در روستاها زندگی می کنند. همچنین از لحاظ جنسیت 1/50 درصد جمعیت آذربایجان را زنان و 9/49 درصد آن را مردان تشکیل می دهند. تولید ناخالص داخلی سرانه، 4229 دلار (7189 منات) و تولید ناخالص داخلی، 48 میلیارد دلار است.
این سرزمین تا حدود دویست سال پیش جزو خاک ایران بود ولی در جنگ ایران و روسیه، طی قراردادهای گلستان و ترکمنچای به روسیه ملحق شد. آذربایجان دارای میراث فرهنگی باستانی و تاریخی است و اولین کشور با اکثریت مسلمان است که دارای اپرا و تئاتر شده‌است. جمهوری دمکراتیک آذربایجان که در ۲۸ می ۱۹۱۸ تأسیس شد، در ۱۹۲۰ به اتحاد شوروی ضمیمه شد. آذربایجان در ۱۹۹۱ استقلال خود را بازیافت.
نوع حکومت جمهوری آذربایجان، جمهوری پارلمانی چند حزبی با یک مجلس قانون‌گذاری است. این جمهوری سکولار بوده و از سال ۲۰۰۱ به عضویت شورای اروپا درآمده‌است.
این منطقه در گذشته به نام اران معروف بوده‌است که مسعودی در قرن ۱۰ میلادی در کتاب خود موسوم به «مروج الذهب» از اران به عنوان یکی از شهرها و مناطق آذربایجان نام برده (الاران من بلاد آذربایجان) ابن اثیر مورخ بزرگ دنیای اسلام نیزدر کتاب حجیم خود موسوم به «الکامل» شروان و اران را بخشی از آذربایجان دانسته‌است. حمدالله مستوفی (۷۴۰ هجری قمری) شهرها و حدود آذربایجان را چنین شرح می‌دهد: حدودش با ولایات عراق عجم مغان و گرجستان و ارمنستان پیوسته‌است.
در روستای «بویوک دَکَن» واقع در بخش نوخای قفقاز نوشته‌ای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سده ۲ میلادی دانسته‌اند و در آن از«آلبانیا» یاد شده‌است. در نوشته‌های مورخان باستان از جمله پلیبیوس و استرابون نیز این با نام آلبانیا آمده‌است. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در منابع پارتی زبان به صورت «اردان» آمده‌است. در منابع عهد اسلامی این نام اران و الران نوشته‌اند. این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. پس از لشکرکشی‌های تیمور و داستان ترکمان‌های آق قویونلو و قره قوینلو نام اران به تدریج از کتاب‌ها برداشته شد.
پس از پایان جنگ ایران و روس و ضمیمه شدن این سرزمین به خاک روسیه در سال ۱۹۱۱ م حزب مساوات در اراضی کنونی جمهوری آذربایجان تأسیس یافت. مساواتیان در مارس ۱۹۱۸ م قیامی مسلحانه در باکو ترتیب دادند که اندکی بعد به دیگر نواحی آن کشیده شد. اینان در ۲۷ مه ۱۹۱۸ در شهر تفلیس دولتی تشکیل دادند و با نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند. در پایان ۱۹۱۹ و اوایل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان دستخوش بحران سیاسی و اقتصادی شد. در بهار ۱۹۱۹ م در نواحی مغان و لنکران دولت شوروی تأسیس یافت. در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ کمیته موقت انقلاب به ریاست نریمان نریمانف تشکیل گشت. در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان ساقط شد و کمیته انقلاب قدرت را در باکو در دست گرفت و خود را دولت «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامید.
تورج دریایی می‌گوید: «این استالین بود که تصمیم گرفت برای مداخله در امور ایران نام این منطقه را از آران (در تاریخ باستان با نام آلبانی) به آذربایجان تغییر دهد و آن را خاری کند در چشم ایران». 
این جمهوری، بزرگ‌ترین کشور قفقاز و بین اروپا و آسیای شمال غربی واقع شده که با کشورهای ایران، ارمنستان، ترکیه، گرجستان، روسیه، ترکمنستان و قزاقستان هم‌مرز است. پس از استقلال آذربایجان، تورم فزاینده ناشی از آثار جنگ قره‌باغ همراه با سیاست‌ آزادسازی قیمت‌ها و خصوصی سازی اقتصاد، موجب شد که مردم جمهوری آذربایجان تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار گیرند و قدرت خرید آنها به‌سرعت کاهش یابد ولی از سال ۱۹۹۶م افزایش درآمدهای حاصل از قراردادهای نفتی بین‌المللی، روند رو به رشد سرمایه‌گذاری خارجی، اعتبارات صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و مساعدت کشورهای اروپایی، موجب شد تا اقتصاد نابسامان این کشور کمی رو به بهبود گذارد. این کشور، در مقایسه با دیگر کشورهای تازه استقلال یافته، توسعه بیشتری پیدا کرده و در مرحله گذار از اقتصاد متمرکز کمونیستی به اقتصاد بازار است. بخشی از این کشور در قلمرو جغرافیایی جهان اسلام قرار گرفته اما فرهنگ‌های دوگانه شرق و غرب در آن پیداست. نود درصد این جمهوری را آذربایجانی‌ها تشکیل می‌دهند که عمدتاً شیعه، ترک‌زبان و با گرایش فرهنگ ایرانی هستند. با فروپاشی شوروی، روشنفکران جمهوری آذربایجان به‌منظور مقابله با بحران هویت به‌وجود آمده، به ساختن پیشینه تاریخی برای سرزمین خود روی آوردند. این روشنفکران برای ساماندهی هویت جدید، مبانی زیر را به ترتیب اهمیت در نظر گرفتند: 
    هویتی مستقل از هویت تاریخ ایران
    انسانی متمایز از انسان شوروی
    عدم تعارض سیاست‌ها با بحران قره‌باغ و مسائل قومی آن کشور از جمله تالشان، لزگی‌ها و آوارها (احمدی، 1390: 159)
در قانون اساسی جمهوری آذربایجان تمام اقوام ساکن می‌توانند از حق زبان مادری و حفظ فرهنگ بومی برخوردار باشند؛ این درحالی است که دولت این جمهوری، سیاست همگون‌سازی فرهنگی یا (آسیمیله کردن) را برای اقلیت‌های قومی در پیش گرفته است(پائولستون و بکهام، 1998: 106؛ به نقل از دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا)
جمهوری آذربایجان کشوری در حال گذار است که نگرش نخبگان سیاسی آن با توده مردمش متفاوت است. نخبگان این کشور با تأکید بر حلقه‌های ملی‌گراییِ جغرافیایی، سعی در ایجاد فرهنگ سیاسی جدید بر پایه نگرش‌های سکولار غرب دارند.


با مطالعه پیرامون مبحث دموکراسی در آذربایجان، این نکته روشن می شود که این جمهوری نیز پس از استقلال، برای دموکراسی آماده نبوده است. رضایت مردم از دموکراسی نیز به تغییرات اساسی مانند، بحران‌های اقتصادی، هزینه‌های اجتماعی مختلف، نقایص ساختاری دولت، قطب‌بندی‌های سیاسی و منازعه میان نخبگان سیاسی وابسته شده است؛ چنانچه سطح رضایت مردم در زمان‌های خاصی، تغییر می‌کند. مثلاً زمانی که افزایش رفاه اقتصادی و بهبود شرایط اقتصادی در جامعه حکم‌فرما باشد، رضایت از دولت بیشتر خواهد بود. در نتیجه تحولات سیاسی در این کشور، هم‌اکنون بسیاری از سرمایه‌گذاران خارجی و شرکت‌های بین‌المللی نگران سرمایه‌گذاری‌های خود در پروژه‌های نفت و گاز خزر هستند. 
جمهوری خودمختار نخجوان
اشتراک ایران با این جمهوری، به سده هفتم و هشتم پیش از میلاد از زمانی که تابع دولت ماد و سپس هخامنشیان و اشکانیان بود، تا معاهده ترکمانچای در سال 1818 میلادی می‌رسد. این جمهوری بخشی از جمهوری آذربایجان است که در سال 1924 میلادی به‌صورت جمهوری خودمختار و جزئی از جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان درآمد که بیشتر جمعیت آن را مسلمانان و به‌ویژه شیعیان تشکیل داده‌اند. نخجوان در ترکیب کشور آذربایجان یک جمهوری خودمختار و در خصوص سیاست خارجی و دفاعی تابع باکو است، اما در سایر موارد، مجلس عالی این جمهوری، مستقل عمل می‌کند. این جمهوری با ایران، ارمنستان و ترکیه هم‌مرز است. پس از جنگ آذربایجان و ارمنستان که در آن، این کشور متحمل خسارات زیادی شده بود، ایران و ترکیه در توسعه این جمهوری نقش اساسی داشتند. خط رایج این جمهوری تا سال 1939 میلادی خط فارسی بود، اما بعدها به خط سیریلیک و امروزه خط لاتین تغییر یافته و زبان آن که قبلاً آذربایجانی نامیده می‌شد، به زبان ترکی آذری تغییر یافت.

تاریخچه زبان فارسی:
در طول اعصار گذشته زبان فارسی در آذربایجان جایگاه ویژه‏ای داشته است. اکثر ادیبان و شاعران آذربایجانی، آثار گرانبهای خود را با این زبان نگاشته‏اند. هم اکنون بیش از 80 درصد از منابع موجود در انیستیتوی نسخ خطی این کشور به زبان فارسی نگاشته شده است و هر آنچه که بعنوان مفاخر تاریخی و ادبی از آن یاد می شود  آثار مربوطه یا تمامی و یا بخش عمده آن، به زبان  فارسی تالیف گردیده است . همچنین در دوران های نه چندان دور زبان و ادبیات فارسی بعنوان زبان علمی و ادبی در بین فرهیختگان و ادیبان آن خطه رایج بوده که نشان دهنده اهمیت و جایگاه زبان در حوزه قفقاز و خصوصا جمهوری آذربایجان کنونی است.
از دیگر شواهد این امر استفاده از عبارت‌ها و واژه‌های بی‌شمار فارسی در زبان آذری و به کارگیری اسامی فراوان فارسی در میان جامعه و مردم آذربایجان است که نشـان‌دهنده عـمق و نفوذ زبان فارسی در جمـهوری آذربـایـجان بوده و حتی  می‌توان آن را  به‌عنوان زبان دوم آن سامان به حساب آورد. با نگاهی به گذشته می‌توان دریافت که از دو دهه گذشته به این‌سو، بنا به دلایل مختلف، سطح کمّی و کیفی آموزشی زبان و ادبیات فارسی رو به افول نهاده که لازم است دلایل آن مورد بررسی قرار گیرد.
زمانی در بیشتر مدارس جمهوری آذربایجان- علی‌رغم آثار به جای مانده فارس ستیزی دوره شوروی- زبان فارسی تدریس و در  بیشتر دانشگاه‌ها نیز به‌عنوان درس ثابت، به دانشجویان ارائه می‌شد و از طرفی در میان خانواده‌های مذهبی نیز این باور حاکم بود که پیش از یادگیری قرآن کریم و یا همزمان با آن، باید زبان فارسی را آموخت که این مسئله نکته قابل‌تأملی است. اکنون نیز تا حدودی همچنان این باور وجود دارد. درگذشته‌های دور نیز در آذربایجان، جریانی تحت عنوان (ادبیات حسرت) شکل‌گرفته بود که شعرا و ادیبان این کشور در غم جدایی و گسستگی‌های به وجود آمده خود و ادبیات غنی و عظیم ایران زمین، شعرها و مطالبی بی‌شمار می‌نگاشتند. متأسفانه  به دلایلی این جریان مثبت تبدیل به جریان و رویکردی سیاسی شد و امروزه به‌صورت مغرضانه شکل پان‌آذری به خود گرفته است.
تحقیقات، نشان می دهد که نخستین اقدام در مورد زبانشناسی، متعلق به بخش فرهنگ‌نویسی است و بعدها سایر بخش‌ها- آواشناسی، صرف، نحو و...- توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است. همچنین اولین گام در به‌وجود آمدن علم زبانشناسی، نه در کشورهای عربی، هندوستان و سایر کشورهای شرقی، بلکه در قرن یازدهم و در آذربایجان برداشته شده است. در بخش فرهنگ‌نویسی، لغت‌شناسی و زبان‌شناسی فارسی دوران قدیم و میانه نیز که توسط آذربایجانی‌ها تدوین شد، رشدی چشمگیر نسبت به سایر بخش‌ها داشته و بدین ترتیب آذربایجانی‌ها در تاریخ زبان‌شناسی فارسی سهم بسزایی داشته‌اند. آثار مکتوب علمای آذربایجانی قرن یازدهم، مانند آثار فرهنگ‌نویسی، حواشی دستور زبانی ضمیمه‌شده به فرهنگ‌ها، دستور زبان، کتب درسی، منتخبات و... سنگ بنای رشد آتی زبان‌شناسی فارسی بوده است. «تفاسیر فی‌الغه الفراس» قطران تبریزی، «تحفه حسام» حسام خویی، «الصحاح العجمیه» هندوشاه نخجوانی، «صحاح الفرس» محمد حسین بن خلف تبریزی، «قواعد صرف و نحو زبان فارسی» عبدالکریم ایروانی تبریزی، «قانون قدسی» عباسقلی آغاباکیخانوف، مقاله‌های میرزا کاظم‌بیگ در مورد زبان‌شناسی فارسی و... از جمله این آثار است. بررسی آثار دستوری مربوط به ساختار دستور زبان فارسی نیز، تنها منبع اساسی در تدوین تاریخ دستور زبان فارسی است که متأسفانه آثار این دانشمندان آذربایجانی در ادوار مختلف تاکنون، به‌عنوان موضوعی مستقل، در سطح نیاز دانش معاصر بررسی و مطالعه نشده است. دانشمندان ایرانی نیز همواره به خدمات ارزنده دانشمندان آذربایجانی برای رشد و تعالی زبان‌شناسی فارسی اذعان داشته‌اند. (صادقوا و علسگروا، 1377: 3-11)
زبان فارسی در تاریخ گذشته نخجوان، در فرهنگ و ادبیات سال‌های دور این منطقه که همواره بخشی از ایران به‌حساب می‌آمد از منزلت و جایگاه خوبی برخوردار بوده است. روزگارانی دراز، نخجوان- به‌ویژه شهر اردوباد- هیچ‌گاه از شعرای فارسی‌سرا و نویسندگان فارسی‌نویس خالی نبود. امروزه اما در این جمهوری، کسانی که انس و الفتی با زبان فارسی دارند و بدان مشغول‌اند، انگشت‌شمارند و به‌تبع این موضوع، مراکز تدریس و آموزش زبان فارسی نیز بسیار محدود شده و به دو یا  سه مرکز کاهش یافته است.
آنچه در این راستا بیشترین ضربه را بر پیکره زبان و ادب فارسی وارد کرد، تغییر خط و الفبای رسمی و رایج فارسی به لاتین و سپس کریل در دوره حکومت کمونیست‌ها بود. درنتیجه این سیاست، الفبای فارسی، از بازار معاملات ادبی نخجوان خارج شد و به‌مرور و پس از سپری شدن سال‌ها، نوعی احساس بیگانگی در میان توده مردم نسبت به زبان پدید آمد. 
طی سال‌های اخیر و پس از استقلال جمهوری آذربایجان، جهت‌گیری سیاست‌های آموزشی و فرهنگی، همراه با نوعی نگرش پان‌ترکیسمی به قضایا بود و این سیاست ایجاب می‌کرد، نهادهای دولتی و رسمی کشور، فارسی‌گریزی و بی‌توجهی به زبان و ادب فارسی را در دستور کار خود قرار دهند. همه این عوامل باعث شده در مقطع تاریخی کنونی، در سرزمین‌هایی که زمانی نظامی گنجوی, خاقانی شروانی, فلکی شروانی, مهستی گنجوی, فقیر اردوبادی, قدسی و... با سرودن اشعار زیبایشان, خدمات بزرگی به زبان و ادب فارسی کردند و دست‌کم هشت‌صد سال به این زبان حیات و آبرو بخشیدند، درخت ریشه‌دار و کهن‌سال ادب فارسی رو به خشکیدن نهد (خلیلی، 1391)
در زمان شوری سابق در جمهوری آذربایجان زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی باکو و نیز در چند مدرسه تخصصی در باکو و چند شهر دیگر این کشور تدریس می شد.
در حال حاضر زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی باکو بطور اساسی تدریس می شود و نیز در دانشگاه های خزر و الهیات به صورت اختیاری و در برخی مدارس دینی زبان فارسی آموزش داده می شود. 
 

مراکز، مدارس و کرسی های آموزش زبان و ادبیات فارسی: 

•    نمایندگی بنیاد سعدی در کشور هدف:
- رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در باکو
- وابستگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در نخجوان


•  زبان فارسی در مراکز  تحقیقاتی و آموزشی :
1.    دانشگاه بین المللی خزر(دوره های آزاد)
2.    دانشگاه دولتی باکو(کرسی زبان و ادبیات فارسی)
3.    آکادمی علوم ملی(اختیاری)
4.    دانشگاه بین المللی(اختیاری)
5.    دانشگاه لنکران(اختیاری)
6.    دانشگاه گنجه(دوره های آزاد)
7.    دانشگاه سومگائیت(اختیاری)
8.    آکادمی علوم اسلامی(اختیاری)
9.    دانشگاه تربیت معلم(اختیاری)


•  مدارس :
1.    مجتمع آموزشی حضرت ولی عصر (عج)
2.    مدرسه جمهوری اسلامی ایران نخجوان

•  اتاق‌های ایران:
1.    آکادمی ملی علوم
2.    دانشگه دولتی باکو
3.    دانشگه خزر(اتاق مولانا به همت یک ایرانی)
انجمن‌ها و کانون‌های زبان و ادبیات فارسی 
افتتاحیه انجمن مترجمان زبان  های شرقی در مرکز ترجمه جمهوری آذربایجان1394


•  شخصیت‌های ادبی ( استادان، مدرسان،  محققان و مترجمان زبان و ادبیات فارسی)
ابوعلا شاپور، 2ـ ابوالفضل تبریزی، 3ـ ابوالقاسم، 4ـ قاضی ابوالمجد، 5ـ اسدی، 6ـ اسمعیل فارسی، 7ـ اطلسی، 8ـ بختیار شروانی، 9ـ بدر تفلیسی، 10ـ بدرالدین محمود، 11ـ بدیع بیلقانی، 12ـ برهان گنجه‌ای، 13ـ بهاء شروانی، 14ـ پسر خطیب گنجه، 15ـ پسر سله گنجه، 16ـ پسر قاضی دربند، 17ـ تاج خلاطی، 18ـ تاج زنگانی، 19ـ تاج صالح، 20ـ تفلیسی شروانی، 21ـ جلال خواری، 22ـ جلالی، 23ـ جمال جویی، 24ـ جمال خلیل شروانی، 25ـ جمال حاجی شروانی، 26ـ جمال عصفوری، 27ـ جمال عمر، 28ـ جمال گنجه‌ای، 29ـ جهان گشته، 30ـ حدیثی، 31ـ شیخ حسین سقا، 32ـ حسین هزارمرد، 33ـ حمید تبریزی، 34ـ حمید شروانی، 35ـ حمید گنجه‌ای، 36ـ خاقانی شروانی، 37ـ دختر حکیم گاو، 38ـ دختر خطیب گنجه، 39ـ دختر سالار، 40ـ دختر ستی، 41ـ رشید بیلقاتی، 42ـ رشید شروانی، 43ـ رشید گنجه‌ای، 44ـ حسین گنجه‌ای، 45ـ رضیه گنجه‌ای، 46ـ رفیع بکرانی ابهری، 47ـ رکن خویی، 48ـ زاهد، 49ـ زکی اکاف (پالاندوز)، 50ـ زکی مراغه ای، 51ـ سجاسی، 52ـ سعد صفار، 53ـ سعد گنجه‌ای، 54ـ سعید شروانی، 55ـ سید شیرانی، 56ـ سیف تفلیسی، 57ـ شرف شفروه، 58ـ شرف صالح بیلقانی، 59ـ شرف مراغی، 60ـ شرف‌الدین مرتضی، 61ـ شروانشاه، 62ـ شمس‌الدین اسعدگنجه‌ای، 63ـ شمس اقطع بیلقانی، 64ـ شمس الیاس گنجه‌ای، 65ـ شمس اهری، 66ـ شمس تبریزی (به غیر از شمس تبریزی معروف است)، 67ـ شمس عمر گنجه، 68ـ شهاب کاغذی، 69ـ شهاب گنجه‌ای، 70ـ صاین مراغی، 71ـ صدر زنگانی، 72ـ صفی بیلقانی، 73ـ صفی شروانی، 74ـ طهیر خونجی، 75ـ ظهیر شفروه، 76ـ ظهرالدین مراغه‌ای، 77ـ عبدالعزیز گنجه‌ای، 78ـ عثمان مراغه‌ای، 79ـ عز ابوالبقا، 80ـ عرشروانی، 81ـ عزیز شروانی، 82ـ عزیز کمال، 83ـ عماد شروانی، 84ـ عیانی گنجه‌ای، 85ـ فخرالدین ابوبکر ابهری، 86ـ فخر گنجه‌ای، 87ـ فخر مراغه‌ای، 88ـ فخر نقاش، 89ـ فلکی شروانی، 90ـ قاضی، 91ـ قاضی تفلیس، 92ـ قطب اهری، 93ـ قطب عتیقی تبریزی، 94ـ قوامی گنجه‌ای، 95ـ کمال ابن‌العزیز، 96ـ کمال ابوعمر ابهری، 97ـ کمال تفلیسی، 98ـ لطیف تفلیسی، 99ـ مجیر بیلقانی، 100ـ محمد طبیب اردبیلی، 101ـ مختصر گنجه‌ای، 102ـ مظفر تبریزی، 103ـ مقرب باکویی، 104ـ مهذب‌الدین دبیرشروانی، 105ـ مهستی گنجه‌ای، 106ـ موفق سراج، 107ـ نجم سیمگر، 108ـ نجم گنجه‌ای، 109ـ نجیب گنجه‌ای، 110ـ نصیر گنجه‌ای، 111ـ نظامی گنجه‌ای، 112ـ نفیس شروانی، 113ـ یحیی تبریزی.

کلیدواژه‌ها: زبان دستور زبان زبان فارسی زبان ادبیات فارسی فارسی ادبیات فارسی آذربایجان نخجوان آموزش زبان فارسی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان