در ۲۲ امین نشست سیمرغ پارسی مطرح شد؛
نقش ادبیات فارسی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان در فرانسه
گفتگوی سیمرغ پارسی با موضوع «نقش ادبیات فارسی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان در فرانسه» با لیلی انور دانشیار و رئیس بخش زبان و ادبیات فارسی مؤسسه ملی زبان¬ها و تمدنهای شرقی (اینالکو) در پاریس در صفحه مجازی (اینستاگرام بنیاد سعدی) برگزار شد.
الهام حدادی کارشناس معاونت امور بین الملل بنیاد سعدی، در آغاز نشست به قدمت ۴۰۰ ساله زبان و ادبیات فارسی در فرانسه اشاره کرد و معرفی لیلی انور که علاوه بر تدریس به تألیف و ترجمه نیز مسلط است و کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری را به زبان فرانسوی با همکاری مایکل بری ترجمه کردند و این کتاب برنده جایزه کتاب سال ج.ا.ایران شد. در ادامه این گفتگو،
حدادی با این پرسش شروع کرد که وضعیت آموزش زبان و ادبیات فارسی در فرانسه تاکنون چگونه است؟
اروپاییان برای اولین بار از طریق گلستان سعدی، زبان فارسی را فرا گرفتند
انور: انگیزه اروپاییان از یادگیری زبان فارسی به منافع سیاسی و اقتصادی آنان بر میگردد و یکسری افراد به دلایل اقتصادی فارسی را فراگرفتند و با اولین ترجمه گلستان سعدی به لاتین و نسخ خطی موجود آن فارسی را آموختند. ولییام جونز در قرن هجدهم اولین کسی بود که دستور زبان فارسی را به انگلیسی نوشت و این دستور زبان به دلیل اهمیتش به زبانهای فرانسوی و آلمانی و… ترجمه شد و اهمیت زبان فارسی در آن زمان باتوجه به امپراطوری عثمانی و هندوستان برای اروپاییان مشخص شد. در فرانسه، پادشاهان این کشور به فکر تربیت مترجم به زبان فارسی، عربی و ترکی عثمانی افتادند. مترجمان ابتدا عربی را میآموختند و بعد از آموزش عربی، شروع به یادگیری زبان فارسی به دلیل اشتراکات این دو زبان میکردند. الفبای زبان عربی پایه مناسبی برای آموزش زبان فارسی است و آموزش زبان فارسی با زبان عربی آسانتر است.
حدادی: درباره آموزش زبان و ادبیات فارسی در موسسه زبان های شرقی (اینالکو) که خودتان آنجا مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی هستید و چالشهای آموزش زبان فارسی بفرمائید؟
انور: در موسسه اینالکو که ۲۵۰ سال از تاسیس آن می گذرد، ۹۳ زبان تدریس میشود. دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در این موسسه سه سال آموزش زبان فارسی را می گذرانند و در سال اول تاریخ و جغرافیای فارسی را به زبان فرانسه می خوانند. در سال دوم در کلاسهای ترجمه از متون ادبیات معاصر که برای آموزش سادهتر است، بهره گرفته میشود و از متون داستانی افغان زبانها. سپس کلاس تاریخ شعر فارسی را در همان سال دوم به زبان فرانسه به آنان تدریس میشود. همچنین شناخت ادبیات فارسی در این موسسه اجباری است و از رشتههای دیگر نیز در این کلاس شرکت میکنند که در سال سوم با متون اصلی ادبیات فارسی و کلاسیک آشنا می شوند.
از چالشهایی که فرانسویزبانان در آموزش زبان فارسی با آن مواجه هستد، بحث املای فارسی و شباهت حروف فارسی در صدا با یکدیگر است. دیگر بحث تمایز فارسی گفتاری و نوشتاری است که در موسسه ما سعی میکنیم هر دو صورت را از همان ابتدا به آنها آموزش دهیم تا فارسیآموزان در گفتگو و یا سفر به ایران با آن دچار مشکل نشوند.
زبان معیار فارسی، زبان سعدی است
حدادی: درباره نقش ادبیات در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان در فرانسه توضیح بفرمائید؟
انور: زبان معیار زبانی که در کتابهای دستور زبان وجود دارد، نیست. زبان معیار، زبان شعر و نثر فارسی است. همانطور که در گذشته، اروپاییان با کتاب گلستان سعدی زبان فارسی را آموختند، زبان معیار فارسی، زبان سعدی در آثارش است و از این رو، انتخاب نام بنیاد سعدی برای آموزش زبان و ادبیات فارسی در جهان انتخاب مناسبی بوده است. آموزش ادبیات فارسی دارای جنبه های مختلفی است و اولین جنبه آن بحث موسیقی زبان است. آثار شیخ سعدی عصاره موسیقی زبان فارسی است که در عین سادگی، موسیقی را به گوش می رساند و اگر فارسی آموز آن را نشنود، گویی هیچی نشنیده است. من ابتدا متن را برای دانشجویان برای شنیدن موسیقی و لحن زبان فارسی میخوانم زیرا در صحبت کردن محاوره ما ایرانیان نیز موسیقی زبان نهفته است. شعر سعدی فقط بیان شاعرانه نیست بلکه از بسیاری از جملات بوستان و گلستان در مییابیم که در زمان سعدی به همین شکل نیز صحبت می کرده اند. ما در زبان فارسی متون کلاسیک علامت سوال نداریم و این موسیقی و یا لحن زبان است که سوالی یا خطابی بودن جمله را نشان میدهد.
وطن من، زبان و ادبیات فارسی است
حدادی: پس با توجه به توضیحات شما بی دلیل نیست که زبان فارسی را شکر می نامند. در واقع شیرینی شنیدن واژههای زبان فارسی گوشنواز است و از این رو جمله فارسی شکر است در جهان درباره زبان فارسی رایج شده است.
انور: دقیقاً این نکته درستی است و این تجربه را وقتی برای فارسی آموزان شعر می خوانم، دریافتم که آنها با اینکه معنی متن را نمیفهمند اما از شنیدن واژه ها و نوع چینش آنها در کنار هم احساس هیجانی مانند شنیدن یک موسیقی را پیدا میکنند. این موضوع در شعر رودکی نیز صادق است همان شعر:
بوی جوی مولیان آید / همی یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او / زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست / خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی / میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان / ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان / سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی / گر به گنج اندر زیان آید همی
این شعر پیشینه شعر فارسی است و رودکی در هر کدام از مصرع ها یک تخمی میگذارد که بعد از او پرندگان بسیاری از این شعر به وجود می آیند. شعر بوی جوی مولیان شعر بازگشت به وطن است بازگشت به بخارا. این شعر به امیر نصر یادآوری می کند که وطن تو اینجا نیست، وطن تو بخارا است و تو باید به معشوق واقعیت که در بخاراست برگردی و بخارا منتظر توست. رودکی این شعر را برای به دست آوردن صله نگفته است. من وقتی این شعر را می خوانم احساس می کنم وطن من کجاست؟ وقتی از ایران دور هستم با خواندن این شعر احساس میکنم به وطنم برگشته ام و در ایران هستم. در حقیقت، زبان فارسی وطن من است و من با خواندن این اشعار واقعاً خودم را در ایران احساس می کنم. هر کسی که زبان مادریاش را با خودش در هر جای کره زمین ببرد گویی وطنش را با خودش برده است. شعر فارسی مرا به اصل خودم باز می گرداند و بوی جوی مولیان حتی در ابیات آغازین مثنوی نیز یادگار همین است. شعر به ما یادآوری میکند که ما به اصل خودمان برگردیم.
در حقیقت، شعر بوی جوی مولیان، هویت ایرانی را به ما یادآور می شود. ایرانی ها تار و پود جانشان با شعر فارسی گره خورده است. در واقع در دوران سامانیان و … زبان فارسی را به شاعران واگذار کردند تا آنان هویت ایرانی بودن را حفظ کنند و البته این معجزه تنها در ایران اتفاق افتاد زیرا در مصر و شمال آفریقا زبانشان را از دست دادند اما ما مدیون همه شاعرانی هستیم که این زبان را برای ما حفظ کردند و الان متاسفانه فراموش شدهاند. در این رابطه باید یک کنفرانس نیز درباره فردوسی و نقش او در حفظ و احیای هویت زبان فارسی بگذاریم.
دومین جنبه شعر بوی جوی مولیان از دیدگاه دستوری، بحث ردیف آن «همی» است. در واقع همی پیشینه «می» است که در زمان ماضی و مضارع استمراری در حال حاضر استفاده می شود؛ همی در معنای همواره، جنبه استمراری بیت را تا به امروز به مخاطب میرساند به این معنا که وقتی شما شعر بوی جوی مولیان آید همی را می خوانید اتفاق شنیدن بوی جوی مولیان را در همین لحظه تجربه میکنید و این بو با خواندن این بیت پیوسته تکرار می شود. یعنی شعر این قدرت را دارد که شما بوی خوش جوی مولیان را در همین لحظه بشنوید. رخداد مهمی که رودکی در این شعر ایجاد کرده است با بوی جوی مولیان، شوق بازگشت به وطن اصلی را با همی در زمان حال استمراری در تمام طول تاریخ شعر فارسی زنده نگه داشته است. من برای تجربه این بو به ازبکستان در کنار رود جیحون رفتم و واقعاً احساس خنکی و طراوت این بو را در رود جیحون تجربه کردم.
زبانآموزی بدون درک ادبیات آن زبان، بی فایده و بی ارزش است
حدادی: تحلیل بسیار دقیقی از این بیت بیان کردید. در واقع رودکی با ردیف همی که انتخاب کرده است، این بیت را در طول تاریخ شعر فارسی زنده نگه داشته است و به تعداد هر مخاطبی که این بیت را بخواند، بار دیگر این بیت در آن مخاطب متولد میشود و شوق بازگشت به وطن در او پدیدار میشود. این اتفاقی است که ادبیات در مخاطبان خود ایجاد میکند که اصل لذت را در حواس مادی و معنوی انسان ایجاد میکند و شاعری موفق است که بتواند واژگان را به گونهای در پیوند همنشینی و جانشینی متن بچیند که در تمام زمانها با مخاطب همذاتپنداری کند.
انور: دقیقاً. چیزی که من می خواهم به دانشجویانم انتقال بدهم، همین است. اگر زبانی حاوی یک معنای دقیق و محتوایی عمیق نباشد و اگر فارسیآموز بعد از مدتی با ادبیات فارسی آشنا نشود و شور و اشتیاقی را که ادبیات فارسی ایجاد میکند، درنیابد، چه لزومی دارد که زبان فارسی بخواند و این امر برای همه زبانها صادق است. زبانی که حاوی معنای عمیق در ادبیاتش نباشد، ارزش یادگیری ندارد و زبان فارسی از این جهت یادگیریاش برای فارسیآموز سودمند است که او را به معنای عمیق شناخت انسان رهنمون میسازد.
زبان فارسی، زبان احوالات روح انسان است
حدادی: درباره چگونگی پیوند ساختار دستور زبان فارسی با ساختار معنایی در آموزش شعر فارسی به فارسیآموزان فرانسوی توضیح بفرمائید؟
انور: یکی دیگر از جنبههای آموزش ادبیات به فارسی آموزان بحث ارتباط ساختار زبان با ساختار معنایی آن است. اساساً زبان فارسی زبان احوالات روح انسانی است و این موضوعی است که بسیار تلاش میکنم آن را به فرانسویان و دانشجویانم انتقال دهم. برای نمونه یکی از متونی که برای این موضوع انتخاب میکنم، یک متن از بوستان در باب تواضع است:
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم؟ گر او هست حقاً که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کاو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد
تواضع کند هوشمند گزین نهد شاخ پر میوه سر بر زمین
این بیت را با لحن ساده و لطافت لهجه شیرازی برای دانشجویانم میخوانم که از فهم شعر نترسند و به آنها میگویم نگران خواندن و ادراک این شعر نباشید زیرا زبان، زبانِ سعدی است که به سادگی و در بهترین وجه خلق معنا، بیت را سروده است. در واقع، سادگی و خلوص دستور زبان فارسی در این ابیات مشاهده میشود. سعدی با واژه قطره که در برابر دریا بسیار هیچ است، لؤلؤ شاهوار را می سازد. نکته دیگری که به دانشجویان تاکید میکنم از لحاظ نکات دستوری این بیت است که اول، با اینکه این متن در قرن هفتم تولید شده است اما شما آن را کاملاً درک میکنید، برای نمونه در بیت دوم شما با پرسش ساده من کیستم؟ مواجه میشوید که این جمله را از همان آغاز آموزش زبان فارسی آموختید، فعل بودن: من کیستم؟ تو کیستی؟. سادگی کاربرد زبان در اشعار سعدی با این جملات نشان داده میشود که او چگونه با این جملات پایه و ساده، معنایی عمیق را خلق میکند و این همچنین پیچیدگی شعر سعدی را نیز نشان می دهد. در بیت سوم و چهارم، واژگانِ کنارش و سپهرش، این «ش» به قطره بر میگردد؛ قطرهای که با جمله «به جایی رسانید کار» که جملهای به زبان محاوره امروز نیز هست به لؤلؤ میرسد.
این ابیات نشان میدهد که چگونه سادهترین دادههای زبان فارسی در شعر سعدی به معناهای عمیقی میرسند. در واقع، در تمام طول تاریخ شعر فارسی، شعر ناب را مروارید و لؤلؤ مینامند و این شعر ناب، سروده نمیشود مگر آنکه شاعر هیچ شود و فقط کانال یا واسطهای برای انتقال معنی شود؛ همانطور که در این ابیات آن قطره با دیدن ناچیزی خویش به مقام مروارید شدن دست یافت.
ویکتور هوگو، کتاب افسانه قرون خویش را با الهام از منطق الطیر عطار نوشت
حدادی: درباره انگیزه ترجمه منطق الطیر عطار نیشابوری به زبان فرانسوی بفرمائید و چرا منطق الطیر عطار را برای ترجمه انتخاب کردید؟
انور: این نکته را باید یادآور شوم که من عطار را انتخاب نکردم و عطار مرا انتخاب کرد. من منطق الطیر عطار را در جوانی از روی نسخه کتاب منطق الطیر مادرم خواندم که ایشان نیز فرانسوی زبان بودند و در همین موسسه اینالکو به خاطر عشق به پدرم فارسی را آموختند و زمانی که مرا باردار بودند، منطق الطیر عطار را از روی همان کتاب می خواندند. در واقع، من یکبار قبل از تولد و یکبار در جوانی با عطار آشنا شدم. تا اینکه یکی از ناشران به من اطلاع دادند که آقای مایکل بری در پروژهای قصد دارند منطق الطیر عطار را به فرانسوی ترجمه کنند و همراه با تصاویر مینیاتوری استاد بهزاد چاپ کنند. قبل از این ترجمه دو ترجمه دیگر از منطق الطیر وجود داشت که یکی ترجمه تحت الفظی بود و دیگری ترجمه آزاد از منطق الطیر. ناشر از من خواست که منطق الطیر را ترجمه کنم و پدرم از من خواست که حتماً منطق الطیر را به نظم و زبان شعر فرانسوی ترجمه کنم. شاید به همین دلیل عطار مرا انتخاب کرد زیرا من به سرودن شعر فرانسوی علاقمند بودم و به دلیل تجربه در رشته تحصیلی ام، ادبیات فرانسه در دوران کارشناسی و در تئاتر و … منطق الطیر را به صورت نظم و شعر به زبان فرانسه برگرداندیم.
نکته مهم دیگر، من از کودکی عاشق ویکتور هوگو بودم. هنگام ترجمه منطق الطیر عطار یک کتابی از ویکتور هوگو با نام افسانه قرون که درباره تاریخچه خلقت، حضور پیامبران و به ویژه پیامبری حضرت محمد (ص) و پرواز روح و… بود، می خواندم و حدس میزدم یک رابطه درونی میان این اشعار ویکتور هوگو با عطار وجود دارد. بعد از خواندن این کتاب ویکتور هوگو، مقالهای درباره این کتاب خواندم که در آن اثبات شده بود که ویکتور هوگو کتاب افسانه قرون را بعد از خواندن اولین ترجمه منطق الطیر عطار به زبان فرانسه نوشته بود و بسیار از کتاب منطق الطیر الهام گرفته بود و این نکته بسیار برای من جالب بود که هنگام ترجمه و خواندن این کتاب دریافتم.
شاعران فارسی نوابغی بودند که با زبان فارسی پیام الهی را به گوش بشریت رساندند
حدادی: چگونه جذابیتها و صنایع شعر فارسی را مانند صنعت تجنیس که در شعر عطار بسیار قابل توجه است، در ترجمه منطق الطیر عطار به زبان فرانسوی نشان دادید؟ برای نمونه چگونه دو جناس آفرین را در بیت اول منطق الطیر عطار - آفرین جان آفرین پاک را - به شعر فرانسوی ترجمه کردید؟
انور: نکتهای که من همیشه در کلاسهای ترجمهام به دانشجویان تأکید میکنم این است که در هنر ترجمه باید مترجم به ادبیات دو زبان تسلط داشته باشد. از این رو، من در هر دو زبان فارسی و فرانسه مسلط بودم و به ظرایف دو زبان توجه ویژهای کردم. پس این بیت را به این شکل ترجمه کردم با درک این مطلب که در جناس آفرین سه معنا نهفته است: یکی به معنی ستودن، دیگری آفرنیش الهی و سومی آفرینش شعر یعنی کسی که به شعر الهام دهد. حال در ترجمه باید به این سه معنا و چگونگی انتقال آن به زبان مقصد توجه کنم و کلمات معادل هر سه مفهموم را از زبان مقصد استخراج کنم. همچنین واژه جان نیز در این بیت چند معنا مانند جان و روح و الهام دارد. پس یک بیت را را در دو بیت ترجمه می کنم و در جاهایی یک جناس در زبان فرانسه ساختهام تا به جناس عطار نزدیک شود و میدانم عطار این اجازه را به من داده است زیرا او نیز همین کار را با واژگان فارسی انجام داده است. عطار یقین دارد در زبان یک حقایقی نهفته است و از این دیدگاه میان دو سیمرغ و سی مرغ جناس تام قرار میدهد.
همیچنین جناس دیوان در آخر منطق الطیر که کمتر به آن توجه شده است و عطار از این دیوان به سوره شعراء آیات پایانی ۲۲۴ تا ۲۲۷ نقب میزند که شاعر از دیدگاه الهی در سوره شعرا کسی است که از دیوان به او القاء نشود بلکه با الهام الهی شعر بگوید و عطار تأکید دارد خود را در ردیف شاعرانی قرار دهد که در استثنای الا الذین در آیه ۲۲۷ بیان شده است و بیان میکند که ای خداوندا کاری کن که دیوانِ من از دیوان نیاد:
وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿ ۲۲۴ ﴾
و شاعران از گمراهان، پیروی می کنند.
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿ ۲۲۵ ﴾
آیا ندانسته ای که آنان در هر وادی [باطلی خیال پردازانه] حیران و سرگردانند؟
وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿ ۲۲۶ ﴾
و مطالبی می گویند که خود عمل نمی کنند،
مگر آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و خدا را بسیار یاد کردند و پس از آنکه [با شعرهای باطل دشمنان، هجویّات مشرکان و یاوه های کافران] مورد ستم قرار گرفتند [با شعرهای توحیدی و اصیل و استوار خود] به انتقام گرفتن [از دشمن و دفاع از خویش] برخاستند، و کسانی که ستم کرده اند، به زودی خواهند دانست که به چه بازگشت گاهی باز خواهند گشت؟!
پس آغاز منطق الطیر و تمام این کتاب پاسخی به سوره شعراء است تا منطق الطیر را در سایه سوره شعرا قرار بدهد و بگوید الهام من در کتاب منطق الطیر، الهام الهی است. از این رو در ترجمه لازم است که پاورقیهایی برای برای فهم مخاطب نیز داده شود که این کار در ترجمه منطق الطیر عطار به زبان فرانسوی انجام شده است.
مسئولیت یک آموزگار زبان و ادبیات فارسی به غیر فارسی زبانان این است که معنای عمیق زندگی را از طریق زبان و ادبیات فارسی به آنان آموزش دهد
حدادی: عرفان ایرانی - اسلامی در فرانسه چگونه قابل فهم است و مخاطبان فرانسوی زبان چگونه با عرفان ارتباط برقرار میکنند؟
یکی از متنهایی که با دانشجویان میخوانیم، مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری است که به دلیل صنعت تسجیع و سادگی و هماهنگی متن، مورد توجه فارسیآموزان است که البته یکی از متون تاثیر گذار بر شاعران دیگری چون سعدی، مولوی و حافظ و… است. در تدریس ما تمام مفهومهای عرفانی این متن اعم از مفاهیم ایران باستان تا ریشههای قرآنی و مفاهیم اسلامی اش را برای فارسیآموزان توضیح میدهیم. یعنی زیر بنای درک عرفانی را در ذهن فارسی آموزان پایهریزی میکنیم زیرا عرفان مبنای درک شعر فارسی است. در واقع برای آموزش اشعار عرفانی فارسی، دانش پیشینی که در ناخودآگاه و درون فارسیآموزان از شناخت خود و جهان اطرافش است، فعال میکنیم. این دانش پیشین همان طلب معنا است که در ذهن تمام انسان ها طلب بازگشت، همان عشقی که قبلاً روح چشیده است و در عالم معنا آن را تجربه کرده است، وجود دارد.
حدادی: پس شما به آیه ۱۷۴ سوره اعراف اشاره می کنید که میفرماید: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ برَبّکُمْ قَالُوا بَلَی شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ
و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی، ما گواهی دهیم. (و ما این گواهی گرفتیم) که دیگر در روز قیامت نگویید: ما از این واقعه غافل بودیم.
انور: بله همین آیه منظورم است که در واقع ما زیبایی خداوند را دیدهایم و بعضی انسانها این دانش پیشین را بیشتر در خاطر دارند و بعضی کمتر. آنچه من از کلاسهای آموزش ادبیات فارسی آموختم این نکته است که ضمن تدریس ادبیات فارسی، تدریس قوت معنوی به دانشجویان نیز صورت میگیرد. به دانشجویان میگویم، شعر فارسی نکات بسیاری درباره واقعیت روح و زندگی انسانها به شما میآموزد و اگر غیر از این غذای معنوی را از آموختن شعر فارسی بخواهید، حیف است که وقتتان را بگذارید و فارسی بخوانید؛ بهتر است بروید و رشتههای دیگری بخوانید. مسئولیت یک آموزگار زبان و ادبیات فارسی این است که معنای عمیق زندگی را از طریق زبان و ادبیات فارسی به غیر فارسی زبانان آموزش دهد. شاعران فارسی نوابغی بودند که با زبان فارسی پیام الهی را به گوش بشریت رساندند.
در پایان حدادی ضمن سپاسگزاری از سخنان دکتر انور و شرکت ایشان در نشست سیمرغ پارسی، به این نکته اشاره کرد که زبان و ادبیات فارسی، دارای مفاهیم انسانسازی و خودشناسی است و از این رو شاعران فارسی پیامآور معنویت برای تمام جهان بودهاند.
پایان خبر



نظر شما :