یازدهمین نشست مثنوی خوانی در یونان برگزار شد
از سوی رایزن فرهنگی ایران و نماینده بنیاد سعدی در یونان، یازدهمین نشست از سلسله جلسات مثنوی خوانی در پلت فرم اسکایپ برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد سعدی، از سوی رایزنی فرهنگی ایران و نماینده بنیاد سعدی در یونان، یازدهمین نشست از سلسله جلسات مثنوی خوانی با حضور فارسیآموزان و تعدادی از علاقهمندان به فرهنگ و ادب فارسی به صورت مجازی در پلت فرم اسکایپ برگزار شد.
در این جلسه، داستان «حکایت فریفتن روستایی شهری را و به دعوت خواندن او» به زبان فارسی قرائت و سپس، ترجمه یونانی آن توسط خانم میستاکیدو برای حضار خوانده شد
که به شرح ذیل است:
ای برادر بود اندر ما مضی
روستایی چون سوی شهر آمدی
دو مه و سه ماه مهمانش بدی
هر حوایج را که بودش آن زمان
رو به شهری کرد و گفت ای خواجه تو
الله الله جمله فرزندان بیار
یا بتابستان بیا وقت ثمر
خیل و فرزندان و قومت را بیار
که بهاران خطه ده خوش بود
وعده دادی شهری او را دفع حال
او بهر سالی همیگفتی که کی
او بهانه ساختی کامسالمان
سال دیگر گر توانم وا رهید
گفت هستند آن عیالم منتظر
باز هر سالی چو لکلک آمدی
خواجه هر سالی ز زر و مال خویش
آخرین کرت سه ماه آن پهلوان
از خجالت باز گفت او خواجه را
گفت خواجه جسم و جانم وصلجوست
آدمی چون کشتی است و بادبان
باز سوگندان بدادش کای کریم
شهریی با روستایی آشنا
خرگه اندر کوی آن شهری زدی
بر دکان او و بر خوانش بدی
راست کردی مرد شهری رایگان
هیچ مینایی سوی ده فرجهجو
کین زمان گلشنست و نوبهار
تا ببندم خدمتت را من کمر
در ده ما باش سه ماه و چهار
کشتزار و لاله دلکش بود
تا بر آمد بعد وعده هشت سال
عزم خواهی کرد کامد ماه دی
از فلان خطه بیامد میهمان
از مهمات آن طرف خواهم دوید
بهر فرزندان تو ای اهل بر
تا مقیم قبه شهری شدی
خرج او کردی گشادی بال خویش
خوان نهادش بامدادان و شبان
چند وعده چند بفریبی مرا
لیک هر تحویل اندر حکم هوست
تا کی آرد باد را آن بادران
گیر فرزندان بیا بنگر نعیم
در ادامه، میستاکیدو، مترجم مثنوی معنوی و نویسنده بیش از ده جلد کتاب در باب زندگی شرقی گفت: این داستان هم ظاهرش زیبا است و هم معنای پُر مفهومی دارد. در ظاهر این است که مرد روستایی میتواند نماد انسان دو رو و منفعت طلب باشد که تا زمانی که از مهمان نوازی مرد شهری بهره میبرد، وعدههای دروغین و ریاکارانه میدهد و در زمان تعهد به وعدههای خود روی واقعی خود را ظاهر میکند.
وی ادامه داد: روند مطالعه مثنوی و بررسی اندیشه های مولانا نشان میدهد که مانند همیشه باید مسئله معنویت و مادی گرایی باشد. به نظر میرسد شهر نماد عالم هستی و روستا بیانگر دنیا و مادیات باشد. ما در عالم هستی که در برگیرنده معنی و ماده است زندگی میکنیم اما شیطان و وساوس انسانهای شیطان صفت ما را به عام مادی سوق میدهد.
میستاکیدو اظهار کرد: شاید مرد روستایی نماد کسی باشد که ترویج مادی گرایی میکند و مرد شهری را از عالم معنی به علم ماده میبرد. روستایی ادعایی والا دارد اما مانند عالم ماده تهی و پوچ است. به هر حال برداشت از اشعار مولانا آزاد است و تفسیرهای مختلف را به خودتان میسپارم. حتی اگر ملاک صرفاً ظاهر اشعار مولانا باشد، باز هم زیبا است.
دوازدهمین نشست مثنوی خوانی در یونان
دوازدهمین نشست از سلسله جلسات مثنوی خوانی با قرائت داستان «حکایت فریفتن روستایی شهری را و به دعوت خواندن او» به زبان فارسی آغاز شد.
سپس، ترجمه یونانی آن توسط خانم میستاکیدو برای حضار خوانده شد. میستاکیدو ضمن تشریح داستان کشتی نوح گفت: خب این داستان داستان آشنایی است و در همه جا روایت های متفاوتی از آن نقل شده است. اما آنچه مهم است اینست که پناه بردن به حقیقت و معنویت می تواند نجات بخش باشد. این نکته مهمی است. چگونه می توان در این دنیای وسیع باحجم زیاد اطلاعات در پرتو گسترش شبکه های اجتماعی راه درست را پیدا کرد. راه درست و راه نجات چیست.
وی ادامه داد: از نگاه مولانا انسان حق طلب، انسان معنی گرا می تواند نجات بخش باشد و مانند نوح اطرافیان خود را از گمراهی نجات دهد. مهم اینست که طالب حقیقت باشیم. از سوی دیگر غرور و جهل هم مطمئناً باعث گمراهی می شود. غرور و جهل پسر نوح باعث گمراهی او شد. اینکه گفت من شنا بلدم یعنی من راه نجات خود را می دانم و نیاز به تجربیات و دانش شما ندارم. بنابر این شاید بتوان گفت معنویت باعث نجات و غرور باعث هلاک است.
پایان خبر


نظر شما :